مقالات فقهی وحقوقی دانشگاه پیام نورخسروشهر درباره وبلاگ سلام به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ جهت ارائه مقالات فقهی وحقوقی برای دانشجویان عزیزاین رشته هاطراحی شده است.امیدوارم موردقبول واقع شود.دوستان عزیزم لطفاباارائه نظراتون مارایاری کنید.هم چنین شماعزیزان میتوانیدمقالات خودتون رودرهرزمینه ای که باشه باعضویت دروبلاگ ارسال کنیدتادروبلاگ درج شود.درضمن این وبلاگ به 36زبان دیگرنیزقابل ترجمه است کافی است پرچم کشورموردنظرراانتخاب کنیدتاترجمه شود. باتشکرفراوان:محمدپور آخرین مطالب
نويسندگان 2 دی 1389برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
در گذشته مرسوم بوده که مهر زن را در همان زمان عقد، بهصورت زمین و یا تعهدی عملی میدادهاند. این امر اغلب از طرف پدر همسر تقبل میشده است. تعیین مهریه بالا در مواردی که پرداخت آن در حد یک قول باقی میمانده، به دلیل آیندهنگری خانواده زن و خود او بوده است و این آینده نگری با آیندهنگری زنهای کنونی فرق میکرده؛ آنها در گذشته به دلیل مشکلات اجتماعی ناشی از طلاق زن و عواقب اقتصادی آن برای خانواده او، نرخ مهریه را تا جایی بالا میبردهاند که مرد قادر نباشد سر هر اختلاف یا هوس شخصی، اقدام به طلاق زن خود کند و او را به خانواده قبلی برگرداند. در چنین زمانی، طلاق زن برای خانواده او خفتبار و خجالتآور بوده است. اما حالا وضع فرق کرده، زنها دیگر تحمل شرایط تحمیلی را ندارند. آنها به اندازه زنان نسلهای گذشته فقیر و محدود نیستند و حتا گاه سرپرستی مالی اعضای خانواده خود را نیز برعهده دارند. در چنین شرایطی، وجود زن نه تنها به عنوان سربار تلقی نمیشود بلکه وجود ارزشمندی است که خود شخصا دارای شرافت نفس و قدرت تصمیمگیری در مورد سرنوشت خویش است. این چنین زنی وقتی میبیند در صورت برخورد با شرایط نامطلوب در زندگی مشترک، قادر به جدایی نخواهد بود، وقتی میبیند درصورت مواجهه با خشونتهای خانگی مرد و تعرض و ضرب و شتم و آزارهای روحی او هیچ محکمهای حرف او را بدون آوردن شاهد نمیپذیرد و یا وقتی درمییابد که قانون بسیاری از آزارهای مرد را جرم تلقی نمیکند، مجبور است به تنها تضمین موجود چنگ بزند. تضمینی که حالا دیگر نه تنها سر خطبه عقد اعطا نمیشود بلکه حتا پس از یک عمر زندگی و به بیان دیگر، رفتن در جلد مادر، همسر و خدمتکار و نانآور خانه بهطور همزمان، باز هم او عملا این وجه را دریافت نمیدارد. با این شرایط نرخ مهریه بالا و بالاتر میرود. از طرفی گنجاندن شرایط ضمن عقد به نفع زن، هنوز حتا برای خانواده خود او هتک حرمت ازدواج قلمداد میشود اما بالا بردن نرخی که دریافت آن با کرمالکاتبین است حتا اگر گفته شود این نرخ خرید و فروش دختر خانواده است، هیچ قبحی به همراه ندارد. باید پرسید که تکلیف زنی که از همسر خود متنفر است و یا مورد آزارهای جسمی و روحی او قرار میگیرد و قادر به اثبات امر نیست چیست و او چگونه باید خود را خلاص کند؟ در همین شرایط حاضر که اجرای مهریه، گاه مردها را مجبور به قبول طلاق میکند هنوز بسیاری از زنها در راهروهای دادگاههای خانواده، سالیان سال اسیر هستند و گاه پس از گذشت یک دهه از عمر خود و بخشیدن تمامی حقوق خود و حتا جهیزیه خود، قادر به دریافت حکم طلاق خود نشدهاند. و باید پرسید مردهایی که از طلاق دادن زن خود با وجود عدم رضایت زن به ادامه زندگی مشترک سرباز میزنند و حتا با دریافت حقوق و اموال موجود زن، حاضر به طلاق دادن او نمیشوند، در ازای چه چیزی جان زن را متصرف شدهاند؟ گویا ازدواج، یکباره زن را بدون هر قید وشرطی، صرفا با قرار پرداخت نرخ جان او و نیز پرداخت هزینه زندگی او مثل یک صغیر نیازمند سرپرست، بیآن که حتا برای این قرار ضمانت اجرایی پیشبینی شود به تصرف مرد درمیآورد و این معاملهای است که نمیتوان آن را با هیچکدام از معاملات بشری حتا خرید و فروش برده مقایسه کرد؛ برای تصاحب یک برده نیز مبلغی بین طرفین رد و بدل میشود. اگر قرار باشد شرط استطاعت مرد در پرداخت مهریه در شرایط ضمن عقد گنجانده شود باید به زنها این هشدار را داد که درصورت عدم قید شروط تامینکننده امنیت و حقوق خودشان در ضمن عقد، پای اسارت خود را امضا کردهاند و در زمانی که قصد جدایی از همسر خود را داشته باشند پی به این تله بزرگ خواهند برد. در شرایط کنونی علاوه بر پیشبینی شرط عندالاستطاعه بودن مهریه در عقدنامه، که عملا زنها را بدون هیچ تضمینی در معرض تعرض مردها قرار میدهد، شرایط دیگری نیز وجود دارد که مهریه را از مقام یک تضمین برای رهایی زن و داشتن نقش بازدارندگی از آزارهای خانگی ساقط کرده است؛ از جمله این شرایط عبارتند از: 2- بخشنامههای مکرری که از طرف ریاست قوهقضاییه برای فشار کمتر به مردها در پرداخت مهریه صادر میشود. 3- موجودی حداقلی که در زندگی مشترک به کمک زن جمعآوری شده جزء اموال مرد دانسته شده و به عنوان مستثنیات دین غیر قابل توقیف تلقی میشود. 4- بیپولی مرد تحت عنوان اعسار در اکثر موارد پذیرفته میشود و درنتیجه مهریه حتا باوجود عندالمطالبه بودن، قسط بندی شده و عملا هیچ فشاری به مرد جهت قبول تقاضای طلاق زن و یا ترک آزار زن وارد نمیکند. و بسیاری از شرایط اجتماعی و فرهنگی که به عنوان عوامل بازدارنده وصول مهریه نقش موثری دارند. در چنین اوضاع و احوالی اگر نرخ مهریه به مبلغی بسیار اندک تقلیل یابد و در مقابل، شرایطی به نفع زن در ضمن عقد یا پس از آن در دفترخانه اسناد رسمی پیشبینی شود به احقاق حقوق حذف شده زنها کمک بیشتری شده و آنها را در برابر مسایل زندگی حمایت بیشتری خواهد کرد. در این جا، مهمترین شرط ضمن عقد، اخذ وکالت در طلاق با قید حق توکیل به غیر و حق امضای دفاتر ثبتی است تا زن بتواند از طرف همسر خود وکیل گرفته و خود را مطلقه کند. از دیگر شرایطی که قید آن در عقدنامه مهم تلقی میشود حق حضانت فرزند، حق تعیین مسکن و حق خروج از کشور است. نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک
|